جدول جو
جدول جو

معنی صم و بکم - جستجوی لغت در جدول جو

صم و بکم
(صُمْ مُنْ وَ بُ)
کران و گنگان. این هر دو لفظ جمع اصم و ابکم است و استعمال جمع بجای مفرد برای مبالغه باشد در کثرت یا آنکه فارسیان بعض جاها صیغۀ جمع در مقام مفرد استعمال کنند، چنانکه حور که جمع حورا باشد. (غیاث اللغات). از اتباع است و مأخوذ از آیات: صم بکم عمی فهم لایرجعون (لایعقلون). (قرآن 18/2، 171) :
به تهدید اگر برکشد تیغ حکم
بمانند کروبیان صم و بکم.
سعدی.
رجوع به صم بکم شود
لغت نامه دهخدا
صم و بکم
کران و گنگان
تصویری از صم و بکم
تصویر صم و بکم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صم بکم
تصویر صم بکم
کر و لال، صمٌ بکمٌ در عربی، برای مثال زبان بریده به کنجی نشسته صمٌ بکم / به از کسی که زبانش نباشد اندر حکم (سعدی - ۵۳)،
کنایه از خاموش، ساکت، با حالت خاموشی و سکوت، خاموش
فرهنگ فارسی عمید
(صُمْ مُمْ بُ)
از اتباع است. جمع واژۀ اصم و ابکم. کران و گنگان. مأخوذ است از آیات 18، 171 سورۀ بقره: صم بکم عمی فهم لایرجعون (لایعقلون) :
زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم.
سعدی.
رجوع به صم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صم بکم
تصویر صم بکم
بمعنی کران و گنگان، کر و لال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صم بکم
تصویر صم بکم
کر و لال، مجازاً به معنی کاملاً خاموش و ساکت
فرهنگ فارسی معین